در فصل وعده و وعیدهای انتخاباتی شعری نوشتم که امروز با این همه گرانی درد شعرم را بیشترو بیشتر احساس می کنم و هر روز نسبت به توان خودم در اداره خانواده ام ناامید تر می شوم. دوست داشتم شما هم یک بار بخوانید. تا ببینید بالاخره درد ما درمان می شود یا خیر! 

درد این دیوانه درمان می شود

صبر کن این خانه درمان می شود

کار را کارآفرینی لازم است

مست هم رندانه درمان می شود

تا نموداری سقوطش واضح است

با عدد رایانه درمان می شود

یخ تورم را اگر درمان نکرد

بی گمان یارانه درمان می شود

روی کاغذ حرفها دارم ببین

کاغذم مردانه درمان می شود

مرغ هم از سفره ها پرواز کرد

گشنه با مرغانه درمان می شود

گر نباشد ساندیسی در بساط

رای با تکدانه درمان می شود

خنده بر هر درد بی درمان دواست

لاجرم دیوانه درمان می شود

یک هجا درمان شدن را لنگ کرد

غم نخور جانانه درمان می شود

میلاد ماهیار